امير ارسلان نامدار

این رمان نوشته « نقیب الممالک » می باشد.

محمد علی نقیب ‌الممالک شیرازی نقال دربار ناصرالدین‌شاه قاجار بود. وظیفه او داستان گویی (گاهی همراه با نواخته شدن کمانچه) هنگام استراحت پس از ناهار و همچنین شبها پیش از خواب برای ناصرالدین شاه بود.

نقیب الممالک در روز شنبه ١٨ ربیع‌الاول سال ١٣٠٠ ه. ق مطابق با ٧ بهمن‌ماه ١٢۶١ دارفانی را وداع گفت. این سه اثر به احمد نقیب ‌الممالک هم نسبت داده شده‌اند: « امیر ارسلان نامدار »،  « ملک جمشید »،  « زرین ‌ملک ».

قلم شیوا و روان نویسنده سبک خاصی به کتاب بخشیده است به طوری که خواننده را مجذوب و او را به ادامه دنبال کردن ترغیب می کند.
با خواندن این کتاب شما خود را در کنار و همراه شخصیتهای رمان می بینید و در غم و شادی آنها شرکت می کنید.

این رمان مشتمل بر 754 صفحه می باشد.

 

دانلود کتاب

 

کتاب دلخواهتان را باز ذکر نام کتاب و نام نویسنده آن در قسمت نظرات یا تماس با ما ثبت کنید تا در صورت امکان تهیه و در اختیارتان قرار داده شود
جهت تداوم و ارتقا سایت به کمک و راهنمایی های شما نیاز مندیم از ما دریغ نکنید.
کمک های خیرخواهانه خود را به شماره حساب 5892101412843225 - کرم رضا خزلی اهدا نمایید. متشکریم

بخشی از کتاب:

اما راويان اخبار و ناقلان آثار و طوطيان شكرشكن شيرين گفتار و خوشه چينان خرمن سخن داني و صرافان سر بازار معاني و چابك سواران ميدان دانش توسن خوش خرام سخن را بدينگونه به جولان در آورده اند كه در شهر مصر سوداگري بود خواجه نعمان نام داشت صاحب دولت و ثروت و شصت سال از عمرش گذشته، سرد و گرم روزگار را چشيده و جهانديده زيرك و عاقل بود، و در علم رمل و اسطرلاب و نجوم سر آمد جهان بود و از ماضي و مستقبل خبر مي داد.

وقتي از اوقات هواي سفر هندوستان به سرش افتاد در رمل نظر كرد ديد اسطرلاب چنان نشان مي دهد كه اگر به اين سفر برود مبلغ خطيري عايد او مي شود و سود بساري خواهد كرد، از اين خبر خشنود گرديد فرمود غلامان بارها بر استران بستند و متاعي كه شايسته هندوستان بود بار بستند و در ساعت سعد از شهر مصر بيرون آمدتا به كناره دريا رسيد كشتي طلبيد، ناخدا كشيتي حاضر كرد و كرايه كشتي را تا هندوستان قرار گذارد و بار و متاع در كشتي نهاد، نزديك ظهر بود ناخدا شراع كشتي را كشيد و بادبان را گشود.

باد مراد وزيدن گرفت و كشتي چون تير شهاب بر روي آب دريا روان شد.

خواجه نعمان بر عرشه كشتي نشسته بود و سياحت دريا را مي كرد و خوشحال از اينكه در رمل ديده است كه از اين سفر سودها خواهد كرد و مدت ده شبانه روز كشتي ايشان در روي آب مي رفت و روز يازدهم آفتاب به جاي ظهر رسيده بود كه از برابر سياهي جزيره اي نمايان شد.

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “امير ارسلان نامدار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “امير ارسلان نامدار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *